در بین جاذب هایی که تاکنون معرفی شده اند، نانوجاذب های مغناطیسی با دارا بودن مساحت سطح بالا، ریخت شناسی قابل تغییر و از همه مهم تر سهولت جداسازی جاذب از محیط آبی بیشترین توجه را به خود جلب نموده اند. اکسید های فلزی در ابعاد نانو به همراه ظرفیت جذب بالا دارای سینتیک سریع نیز می باشند که از مسافت نفوذ درون ذره ای کوتاه تر و تعداد مکان های فعال در دسترس بیشتر در این ابعاد ناشی می شود. به طور کلی نانوذرات مغناطیسی فریت با ساختار اسپینل و فرمول کلی MFe2 O4 (M = Mn, Co, Ni, Mg, or Zn) نه تنها به دلیل خواص منحصر به فرد نانومتری بلکه به دلیل خاصیت ابرپارامغناطیسی و نسبت سطح به حجم بالا به عنوان یکی از مناسب ترین گزینه ها در کاربردهای تصفیه پساب به منظور دستیابی به جاذب بهینه در نظر گرفته شده اند.
در شکل بالا درصد به کارگیری انواع مختلف نانوذرات مغناطیسی برای حذف فلزات سنگین ارائه شده است که با توجه به آن، انواع معمول نانومواد مغناطیسی با پایه اکسید آهن از جمله هماتیت ، (α-Fe2O3 ) ، مگمایت ، (γ-Fe2O3 ) مگنتیت (Fe3O4 ) و آهن صفر ظرفیتی (nZVI) بیشترین کاربرد را داشته اند. این نانوذرات دارای پایه مشترک آهن ولی با خواص متفاوت شیمیایی هستند که از حالت اکسایش متفاوت آهن در آنها نشأت می گیرد. در نتیجه واکنش پذیری و توانایی آنها در بکارگیری به عنوان یک جاذب متفاوت است. برای مثال آهن صفر ظرفیتی در مقیاس نانو به عنوان عامل کاهنده در فرآیند های تصفیه به کارگرفته می شود؛ کاهش کروم شش ظرفیتی بسیار سمی به کروم سه ظرفیتی با سمیت کمتر از جمله کاربردهای معمول این نانوجاذب است. در مقایسه با مگنتیت، مگمایت از پایداری شیمیایی بیشتری برخوردار است، مگنتیت در حضور اکسیژن به سرعت اکسید شده و به مگمایت تبدیل می شود. مطالعات انجام شده بر روی نانوذرات مگمایت و مگنتیت پس از انجام جذب نشان می دهد نانوذرات مگمایت هیچ تغییر ساختاری نداشته است که معادل با عدم وجود بر هم کنش شیمیایی بین نانوذرات و آلاینده است؛ به علاوه پایداری شیمیایی نانوذرات مگمایت از ایجاد آلودگی های ثانویه در محیط آبی جلوگیری می نماید. مشخص شده است که حذف آلاینده ها توسط نانوذرات مگمایت از طریق برهم کنش های الکترواستاتیکی بین اتم های اکسیژن واقع بر سطح آن ها که در pHهای مختلف قطبیده می شوند صورت می گیرد. وجود برهم کنش فیزیکی در فرآیند جذبی می تواند به سینتیک سریع تر و قابلیت احیای بیشتر منجر شود. استفاده از نانوساختارها در فرآیندهای جذبی در کنار تمام مزایای برشمرده شده با چالش هایی نیز روبه رو است. بیشتر نانوذرات مغناطیسی به دلیل انرژی سطحی بالا و خواص مغناطیسی تمایل بسیاری به توده ای شدن دارند که منجر به کاهش خواص جذبی و همچنین تغییر خواص مغناطیسی می شود. راه حل پیشنهاد شده برای رفع این مشکل اصلاح این نانوذرات مغناطیسی با استفاده از گروه های عاملی یا مولکول هایی مانند پلیمرها و کربن یا سیلیکا است. پوشاندن نانوذرات مغناطیسی با سیلیکا به عنوان یکی از روش های قابل اطمینانی شناخته شده است که نه تنها باعث افزایش پایداری در محیط های آبی و زیست سازگاری می شود بلکه خواص مرتبط با سطح را نیز برای جداسازی اصلاح می نماید. هرچند در برخی موارد که سطح نانوذرات توسط این مولکول ها کاملاً پوشانده می شود یا به اصطلاح ساختارهای هسته-پوسته شکل می گیرند، مکان های جذبی آنها توسط مواد یا مولکول های عاملی کاملاً پوشیده شده و نقشی در فرآیند جذب نخواهند داشت. این در حالی است که به کارگیری آنها به عنوان عامل ثانویه بر روی نانوساختارها می تواند در کنار خواص مغناطیسی مناسب خواص جذبی قابل توجهی را نیز ارائه دهد. در نتیجه انتظار می رود تلفیق خواص منحصر به فرد سطحی و جذبی نانولوله های کربنی عامل دار شده با نانوذرات مغناطیسی (نانولوله های کربنی مغناطیسی) به شکل گیری جاذبی با خواص بهینه منجر شود. افزودن نانوذرات مغناطیسی علاوه بر این، به جداسازی آسان و کم هزینه سیستم جاذب- جذب شونده از یکدیگر کمک نموده و بدین ترتیب می تواند به عنوان نسل جدیدی از جاذب های با کارایی قابل توجه معرفی شود.